بخشی از نمایشنامه ی "هویت پنهان" نوشته ی محمد ابراهیمی

بخشی از نمایشنامه ی "هویت پنهان" نوشته ی محمد ابراهیمی

بر اساس داستان "افسانه؛ دختری در دربار قاجاریه"

هویت پنهان

1-    اتاق ملک جهان

نور کم است و سکوت تمام فضای اتاق را دربرگرفته است.گهواره ای در وسط صحنه قرار دارد که کودکی تازه به دنیا آمده داخل آن است.در کنار آن گل زیبایی در گلدان قرار دارد.پس از چند لحظه صدای گریه کودک به گوش میرسد که بی صبرانه منتظر آغوش مادرش است.درهمین لحظه مردی وارد صحنه می شود.

مرد : ها ها ها ها ... روز موعود فرارسید! چه سرنوشت بدی... ای دخترک زیبا روز تولدت آنگاه که خورشید تابنده بر چهره ی سرد و بی جانت طلوع می کند با روز مرگت آنگاه که سفیدی کفن بی روحت غروب خورشید را رقم میزند یکی شده است ... ها ها ها ها ... تو خود نمیدانی که گریه هایت اشک شوق است یا ترس از به پایان رسیدن زندگیت.

دخترک را از داخل گهواره برمی دارد.

مرد : بیا...بیا تا تورا نزد پروردگارت بازگردانم ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ...

آرام آرام ازصحنه خارج می شود.نور می رود و پس از چند لحظه نور می آید.گهواره ی خالی در وسط صحنه قرار دارد.در کنار آن گلی پژمرده در گلدان قرار دارد.پس از چند لحظه صدای گریه کودک به گوش می رسد که در آغوش مرد وارد صحنه می شود.

مرد : بیا پسرک بیا ... بیا در این گهواره به آرامی بخواب و خاموش باش تا وقتی که مادرت به هوش آید و تورا به مانند شاهزاده ای زیبارو به دست پدرت بسپارد ... تو همانند کسانی هستی که شانس در خانه شان را خیلی زود و خیلی محکم می زند ... ها ها ها ها ... ها ها ها ها ...

مرد از صحنه خارج می شود. نور می رود.

2-     دربار شاه

نور می آید.پادشاه جشنی را برگزار کرده و صدراعظم خود امیرکبیر را به دنبال شاعری در دربار فرستاده تا به خشنودی این جشن بیافزاید.پادشاه بر سریر پادشاهی تکیه زده، نشسته است و پسرش اشکخان سمت چپ و ملک جهان سمت راست او و بزرگان و درباریان در اطراف آن ها ایستاده اند.امیرکبیر با دختری زیبارو و جذاب وارد صحنه میشوند.

امیرکبیر : درود بر پادشاه توانای عصر دموکراسی و شاهزاده ی عصر و بانو ملک جهان

شاه : ها ها ها ها ... امیرکبیر ... مثل همیشه این مزاح و گستاخی ات را به پای خستگی ات از تلاش ها و فداکاری های بی منتت می گذارم ... بگو چه برایمان آورده ای؟

امیرکبیر : شاعری جوان از دربار سلطنتی که از خانواده ای رعیت به عنوان سرگرمی کودکان، بزرگان و درباریان پا به قصر گذاشته و به این کار مشغول است.

...